وسیه
هشت ماه پس از شروع کمپین نظامی موفق شد خود را به عنوان بازیگر بین
المللی موثر در سوریه نشان دهد. ایران و روسیه عملا تنها کشورهایی هستند که
علنا از عملیات نظامی حکومت بشار اسد در برابر تروریست های چند ملیتی و
شورشی های داخلی آن حمایت می کنند و همین باعث شده که درباب اتحاد این دو
کشور حرفهای بسیاری زده شود اما کمتر کسی از اختلافات میان این دوکشور حرف
به میان آورده است.
ایران به تدریج حمایت خود از
دولت سوریه را بیشتر کرده است. اما شش ماه پس از حملات هوایی در سوریه،
مسکو اعلام کرد قسمتی از سربازان خود را جهت یافتن راه حل سیاسی با آمریکا
از این کشور خارج میکند. هر چند ایرانیها به کرات گفتهاند که برکناری
اسد خط قرمز آنهاست و هر گونه پیششرط نبودن اسد غیرقابل قبول است، روسیه
انعطاف بیشتری از خود نشان داده است. اخیرا وزیر خارجه روسیه اعلام کرد که
نسبت اسد به مسکو مانند نسبت آنکارا به واشنگتن نیست. ایران همیشه بر ضرورت
حفظ دولت مرکزی سوریه تاکید کرده اما مقامات روسیه حمایت خود از فدرالیسم
را بیان کردهاند.
سیاست روسیه در قبال سوریه
سیاست عملگرایی حداقلی است. عملگرا چون هدف این است که منافع مشخص روسیه در
سوریه – حفظ امنیت پایگاههای نظامی روسیه و دسترسی به دریای مدیترانه -
حفظ شود. حداقلی است زیرا روسها مصالحه همکاری با آمریکا بر سر هر موضوعی
غیر از منافع اصلی را رد نمیکنند.
مهمترین
هدف روسها حفظ منافع ژئوپولیتیکی در سوریه غربی است. در واقع روسیه بعد از
احتمال رسیدن شورشیها به مناطق غربی ورود نظامی پیدا کرد. روسها بر سر
این قضیه مصالحه نمیکنند.
از نظر روسیه اسد
میتواند در قدرت باقی بماند اما نه به هر قیمتی. سخنان مقامات روسیه نشان
میدهد اسد خط قرمز آن ها نیست. هر گونه دولت غیرافراطی و سکولار که بتواند
ثبات در سوریه را حفظ کند برای روسیه قابل قبول است.
روسها
مخالف سیستم سیاسی فدرال در سوریه نبوده و در واقع از آن حمایت میکنند.
مسکو فدرالیسم را راه حلی برای حفظ موقعیت ژئوپولتیک خود در غرب سوریه
میبیند. همچنین تشکیل منطقه خودمختار کردستان که میتواند امنیت ترکیه را
به خطر بیاندازد، به نفع روسیه است. روابط نزدیک مسکو و کردهای سوری در
ماههای اخیر از نشانههای این روند است.
اما
سیاست ایران در قبال سوریه، ایدئولوژیک و حداکثری است. ایدئولوژیک چون
گرایش ایدئولوژیک دولت آینده سوریه برای ایران اهمیت زیادی دارد و حداکثری
چون ایران آماده مصالحه بر سر هیچ کدام از مبانی صحبت شده نیست.
ایران
و روسیه آینده سوریه را در مخالفت با قدرت گرفتن افراطیها میبینند.
تهران ادامه حضور علویها را بهترین راه حل ممکن میبیند. ایران میگوید
تنها سوریها باید درباره آینده سوریه تصمیم بگیرند. تهران مخالف هر گونه
نقشه برای تجزیه و یا فدرالی کردن سوریه است زیرا خودمختاری کردها میتواند
تاثیر احتمالی روی کردهای ایران بگذارد.
روسیه
تمرکز خود را بر همکاری با آمریکا برای یافتن راه حل قابل قبول معطوف کرده
است. در واقع مسکو از این که آمریکا روسیه را به عنوان یک قدرت در سوریه
ببیند رضایت دارد. شکی نیست که همکاری ایران و روسیه در سوریه برای هر دو
طرف منافع زیادی داشته اما به دلیل اختلاف آشکار بر سر موضوعاتی مانند اسد و
فدرالیسم، به نظر نمیرسد که همکاری این دو کشور پایدار باشد. ایران
نیازمند ایجاد ابتکاری در منطقه است که بازیگران موثر مانند ترکیه در آن
نقش مهمی داشته باشند.
ترکیه مانند ایران سیاست
ایدئولوژیک حداکثری در قبال سوریه دارد که بر رفتن اسد و تشکیل دولت میانه
روی سنی نزدیک به ترکیه و حزب عدالت و توسعه تاکید دارد. ترکیه مانند ایران
به شدت مخالف فدرالیسم در سوریه هستند.
از نظر
واقعگرایان، ایران و ترکیه هر دو خواهان حفظ تمامیت ارضی سوریه هستند.
فدرالیسم و یا تجزیه شدن میتواند یک تهدید مستقیم برای امنیت ملی ترکیه و
ایران باشد. منافع دیگر ایران و ترکیه در سوریه حفظ تاثیرگذاری خود، حفظ
ثبات در مناطق همجوار و سرکوب کردن کردها است که فقط با حفظ اتحاد سوریه و
تمامیت ارضی این کشور قابل دستیابی است.
برای
تهران و آنکارا بهترین راه برای رسیدن به این اهداف این است به این درک
مشترک برسند که مردم سوریه میتوانند آینده خود را طبق استانداردهای بین
المللی تعیین کنند. مکانیزم این چنینی باید تمام گروهها –علوی، سنیها و
کردها- را شامل شود تا درخواستهای خودمختاری را از بین ببرد و اتحاد کشور
حفظ شود. در این شرایط، هر چند روسیه روابط خوبی با ترکیه ندارد اما حمایت
بین المللی برای راه حل دموکراتیک در سوریه مساله ای است که روسیه مادامی
که منافع ژئوپولتیکی خود حفظ شود، با آن مخالفت نمیکند.